خیلی روم فشاره فقط غر فحش لعن و نفرین مامانمم خیلی غر میزنه همش تیکه می ندازه الان بهم گفت بیا گوجه رو جابجا کنیم انقدر غر زد و کنایه و مسخره بازی عاصیم کرد درواقع من و مادرم سوهان روح هم شدیم گوجه ها ریخت رو سرامیک گرفت دوتا زد توسرم و فحش و فضاحت شعارشم اینه برای همینه به هیچجا نمیرسی نرسیدی
فقط میچری هیچی بلد نیستی اوف
خدا میخواد بهم نشون بده از تو هیچی نخوام غرا و تیکه ها و لعن و نفرینای خودش هیچ من هیچ دلخوشی ندازم به این زندگی کفران نعمت خدا رونمیکنم ولی من ۷ ماهه موندم پدرم در اومد کاش نمیموندم والا