کاربر سال ۹۸ عسدم!منتهی بخاطر بحث هایی که پیش اومد پنج تا کاربریمو از دس دادم!😐 لحن و گفتار منُ رفتار و شخصیت طرف مقابل مشخص میکنه ! خداحافظ نی نی سایت:) 1400/5/26 بابای.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عوض پیشرفت داریم پسرفت میکنیم و به گذشته برمیگردیم با این تفاوت که اونموقع امکانات نبود حالا بی پولی و گرونی بیدادمیکنه😔
چشم به فردا دوختم شاید از من ما بشه گره دلتنگیام با دستای تو وا بشه..... ********************************* نه جونمو بگیر نه پای من بمیر منو همیشه زندگی زده صدا اگه صداست خدا همون خداست چرا همیشه حال ما بده .....تو فرصت کمت نفس کشیدمت که زندگیمو زیر و رو کنم....بخاطر خودم شبیه تو شدم که آرزوتو آرزو کنم😔
من چند وقت پیش چند تا کیسه گرفتم بسته ای ۷۰تقریبا، طلب داشتم از یه داروخانه، الان۲برابر شده.
بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام و روزی از خانه ام می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است. کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍