دختردایی من
مثل خودم رشته ی انسانی خوند البته من بزرگترم
اسم دخت داییمم نرگسه
من دوسال زودتر کنکور دادمو رشته ی حقوق قبول شدم
زمانی ک نرگس کنکور داشت بخدا هر هفته پنجشنبه و جمعه میرفتم بهش درس یاد میدادم... اینقد خنگ بود ک صرف فعل هارو هم بلد نبود
خلاصه اینقد کمکش کردم ک او فقه و حقوق قبول شد (دیگه هردو رشته هم مثل همن) حالا ک دانشگاهش شروع شده ایییینقد خودشو میگیره
ی کتاب میخواستم ازش بگیرم دوبار زنگ زدم اصلا رد داد بعدم گذاشتم تو بلک لیست، برگشته ب من زنگ زده میگه: مگه من کتابفروشی دارم هی زنگ میزنی... کتابای من تو زیرزمینه و برو از یکی دیگه بگیر
اینقد دارم ب خودم فحش میدم ک خدایا من اینقد خوبی در حق این ادم کردم اونوقت اینه جوابم؟؟؟؟
خیلی ناراحتم😔😔😔