آره من از خدامیخواستم خونه داربشم به خیال خوش سره خونه پدرشوهرموساختیم الاننن اگه پشیمونی شاخ داشت من شاخام زده بود به آسمون
من با زور از خدا خواستم ک ب شوهرم برسم
چ اشکایی ک نریختم چ دعاهاو ذکرها ک نگفتم حتی رفتم مشهدامام رضا رو واسطه کردم و کلی گریه
الان همین شوهرم پدرمو دراورد هر ثانیم گریه ست
هر ثانیه میگم خدایااااااا از دست این نجاتم بده
داشتم به صورت خواننده خاموش میخوندپ تاپیک شما رودیدم گفتم یه داستان واقعیو روبگم
حدود ۶سال پیش همسایه زنداییم بچه دار نمیشدن حدود ۱۰سال بود این بنده خدا هرکار کرد بچه دار نشده تا یه زنو پیدا کردن به اون پول دادن فک کنم رحمش رو اجاره کردن بعد بچه که دنیا اومد بعد یک ماه حدودا زنه شوهرش سکته کرد مرد 😔😔هنوز که هنوز یادم می افته ناراحت میشم نمیشه چیزیو زوری ازخدا خواست بچه داد بهش شوهرشو گرفت انشاالله شما خدا دامنتو سبز کنه ولی همه چیو بسپار به خدا
منم چیزی از خدا خواستم بزور بعد اون زندگیم تغییر کرد و این تغییر به ضرر من شد و الان پشیمونم
بچه ها اینقدر همه چی رو بهم ربط ندین کسایی هم که به قول خودتون"زورکی"از خدا چیزی نگرفتن هم این چیزا واسشون ممکنه پیش بیاد.خدا اونقدر قدرتمند و بزرگه که تحت تاثیر هیچ موجودی قرار نمیگیره چه برسه اینکه بخاد بخاطر پافشاری زورکی چیزی بده بعد مجازاتش کنه.
