رفتیم خونه ماذر,ش خاهر گوهش, اونجا,بود
من رفتک داخل خواهر پو مادرش باد داشتن بعذ من رو گوشی شوهرم فرستاذم مادرت تا چشمش ب,خواهرت,میفته چقد اخلاقش,عوض میشه
دیدم شوهرم افتاذ ب خای مالی کردن خاهر انترش و منو بی محلی کردن بمن
وااای پنج ساعت کامل حرص خورذم
خیلی متنفر شدم از,شوهرم خیلی بدع بچها خیلیییی