2733
2734

سلام خواهرم که یکسال از من کوچیکتره ازدواج کرده؛قبل از ازدواجشم همش به من کرم میریخت و زندگی منو خراب میکرد؛خودش دوست پسر داشت ولی میرفت به مامانم چوقولی میداد که حواسش به من باشه من وقتی میرم بیرون ممکنه با کسی قرار داشته باشم و آبرو داریم و خلاصه اوضاعی داشتیم؛وقتیم ازدواج کرد خانواده شوهرش گفتن اینا خودشون هم رو تو مغازه دیدن پسند کردن ماهم چیزی نگفتیم؛ در صورتیکه چندبار اشتباهی از دهنشون پریده که فلانی و فلانی دوست مشترکمونن و ما خودمون فهمیدیم که اینا از قبل باهم دوست بودن؛خلاصه بگم برای من و خانوادم زیادم مهم نیس این چیزا مهم خوشبختی شونه ولی اون خیلی ممو اذیت میکنه؛هرچند وقت یکبار میره پیش مامانم و اصلا اونو ضد من میکنه درصورتیکه من اصلا با هیچ پسری نیستم و فعلا اصلا قصد آشنایی با کسیم ندارم چون قبلا یک نامزدی نافرجام داشتم و تقریبا از همه مردا زده شدم

حتی قبل از ازدواجش خواستگار برای من میومد ؛من اگر رد میکردم میومد میگفت تو چی هستی که اینا رو رد میکنی؛اگر خوشم میومد میگفت اینا برای من اومدن تو چون بزرگتری مامان تو رو انداخته جلو

یا الکی از جانب من میره به شوهرش یا فامیلامون حرف میزنه میگه سمانمون از دستت ناراحته چون فلان روز فلان کار رو کردی؛درصورتیکه خودش ناراحت بوده فقط میخواد منو بده کنه

برای عروسیش من از قبل پول ددده بودم بهش النگو خریده بود تو دستش بود؛پول آرایشگاهشم من دادم بارها جلوی همه میگه من از تو خیری ندیدم تو هیچی به من ندادی

الانم دهنشو برای مامانم کج میکنه و میگه شما شعور ندارین شما باید صبح جلوی من صبحونه بذارین نباید بذارین من کار کنم من مهمون شمام تو دوران عقدم ؛بعدم میره داداشمو پر میکنه میگه شوهرم اومده بعد سمانه رفته تو اتاق خودشو زده به خواب؛هفته که ۷ روزه شوهرش اینجاست؛صبح و ظهر و شب میاد ؛خب وقتی همیشه اینجاست من که نمیتونم همه کارامو ول کنم از ایشون پذیرایی کنم؛درصورتیکه من براشون غذا درست میکنم خونه رو تمیز میکنم پذیرایی هم میکنم فقط وقتی درس آنلاین داشته باشم میرم

دیشبم باز رفته به داداشم گفته که اینا از من پول گرفتن ولی نمیرن برام جهاز بخرن؛درصورتیکه یک قرونم نداده؛مامانم و بابام همه چی گرفتن فقط چند تیکه مونده؛من و خواهر کوچیکمم حدود دو میلیون تومن زعفرون پاک کردیم دادیم؛تازه من اگر حقوق بگیرمم بهشون میدم،بارها شوهرشو خانوادشو دعوت کردیم رستوران به خرج خودمون ؛من حتی بهش نگفتم ۱۰۰۰ تومن بهم پس بده ولی همش از من طلب کاره؛تو خونه به من فحش میده و میگه تو و فائزه خرابید و هزار انگ به ما میچسبونه درصورتیکه از وقتی مدارس تعطیل شده ما سرکارم نمیریم و تو خونه ایم؛دیگه خسته شدم از دستش؛هزار تا کار کرده که من میتونم بگم به داداشم و مامان و بابام ولی چیزی نمیگم؛میگم داره میره ولی همش در حال دردسر درست کردن برای ماست

کلا ذاتش اینجوریه؛چند وقت پیش هم باخالم دعوا کرده بود که چرا شما باخانواده شوهر من رفت و آمد دارین؛ و یک حرفایی زد و یه چیزایی گفت که خالم کلا با ما رفت و آمدش رو قطع کرده

همش دعوا راه میندازه و خودش رو مظلوم میگیره و خودشو میزنه دلم میخواد بزنمش ولی نمیدونم چیکار کنم؛من حتی وقتی هیچ حرفیم نمیزنم آخرشم بده منم؛میترسم چیزی بگم و باز برام دردسر جدید درست کنه

شما اگر یک همچین فتنه ای اطرافتون بود چیکار میکردید؟

  

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

متنتو هنوز کامل نخوندم اما فک نکنم دردت بدتر از من باشه خداییش تمام بدنم سیاه و کبوده از دست ابجیم

میگذره از گناهامون خدایی ک از آرزوهامون گذشت:)کسی چه میداند شاید این جهان جهنم جهان دیگریست ..                                                 گویند که خدا همیشه با ماست ای غم نکند خدا تو باشی؟
2728
متنتو هنوز کامل نخوندم اما فک نکنم دردت بدتر از من باشه خداییش تمام بدنم سیاه و کبوده از دست ابجیم

نه اگر بخواد بزنه که له و لوردش میکنم؛ولی با خواهر کوچیکم که میدونست مهره های کمرش جابه جا شده دعوا کرد ؛محکم هلش داد کمرشو زد به لبه اپن

  
2738
نه اگر بخواد بزنه که له و لوردش میکنم؛ولی با خواهر کوچیکم که میدونست مهره های کمرش جابه جا شده دعوا ...

ای وای چراااا

ن من خواهر کوچیک ترم دلم نمیاد بزنمش امااا اون ابرو برای ما نذشته هیچ جااا

میگذره از گناهامون خدایی ک از آرزوهامون گذشت:)کسی چه میداند شاید این جهان جهنم جهان دیگریست ..                                                 گویند که خدا همیشه با ماست ای غم نکند خدا تو باشی؟
متنتو هنوز کامل نخوندم اما فک نکنم دردت بدتر از من باشه خداییش تمام بدنم سیاه و کبوده از دست ابجیم

ماهم‌تو دوران مجردی همیتجوری بودیم 😆 مخصوصا منکه کوچیکه بودیم و سه نفری میریختن سرم تیکه پارم میکردن . جای چنگ و گاز و کبودی همیشه رو بدنم بود . مادرم میگفت انقدر دعوا نکنید بعدا ازدواج میکنید لتون براهم تنگ میشه ها . میگفتیم عمرررا ایش . ولی خداییش از وقتی ازدواج کردیم خوب خوب شدیم . درد و دل شادی همه چیمون باهمه. شماهم ناراحت نباش ازدواج میکنید دلتون برای تنگ میشه هاااا😁😍

دوستان خواهش میکنم خیلی خیلی محتاج دعا و صلواتتونم . هیچ وقت انقدر درگیر نبودم . خواهش میکنم برای حاجتم صلوات بفرستید
ماهم‌تو دوران مجردی همیتجوری بودیم 😆 مخصوصا منکه کوچیکه بودیم و سه نفری میریختن سرم تیکه پارم میکرد ...

اره مامان منم همینو میگه😂امااا من هم کوچیک ترم هم لاغرتر و ضعیف ترممم واقعا دختر ندیدم اینجوری کتک کاری کنه

میگذره از گناهامون خدایی ک از آرزوهامون گذشت:)کسی چه میداند شاید این جهان جهنم جهان دیگریست ..                                                 گویند که خدا همیشه با ماست ای غم نکند خدا تو باشی؟
اره مامان منم همینو میگه😂امااا من هم کوچیک ترم هم لاغرتر و ضعیف ترممم واقعا دختر ندیدم اینجوری کتک ...

منم کوچکتر و لاغرتر و ضعیف تر بودیم . منم خیلی کتک میخوردم همیشه کبود و درب داغون بودم

دوستان خواهش میکنم خیلی خیلی محتاج دعا و صلواتتونم . هیچ وقت انقدر درگیر نبودم . خواهش میکنم برای حاجتم صلوات بفرستید
منم کوچکتر و لاغرتر و ضعیف تر بودیم . منم خیلی کتک میخوردم همیشه کبود و درب داغون بودم

نام کاربریت فقط😂

میگذره از گناهامون خدایی ک از آرزوهامون گذشت:)کسی چه میداند شاید این جهان جهنم جهان دیگریست ..                                                 گویند که خدا همیشه با ماست ای غم نکند خدا تو باشی؟
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز