بچه ها دوستم تو عقد با شوهرش بع مشکل میخوره شوهرش اونو وحتی پدرومادر خودشو میذاره میره وکلی فخشو وتحمتو حرفای ناموسی پشت سرش به زنش میزنه وحتی پشت پدرو مادر خودشم حرفای رکیک میزنه هشت ماه غیب میشه دوستم اقدام به طلاق میکنه ولی شوهرش میاد التماسو دوستمم به خاطر آبرو ویا ترس دوباره آشتی میکنه الان سه سال از زندگیشون میگذره شوهرش اخلاقش بهتر شده ولی اون حرف وگذشته همش تو سر دوستم میچرخه و دلش صاف نمیشه ....راهکاری بلدین
هیچوخ فراموش نمیشه
منم اذیتای شوهرمو نمیتونم فراموش کنم و عصبی شدم و احساسم مرده
ولی همیشه برام عزیزو قابل احترامه
هیچکاریش نمیشه کرد
فقط باید سرشواینقد گرم کنه بکارای دیگ کم کم یادش بره
مثلا من هی کلاس رفتم
بادوستام وقت گدروندم
وگرن درحالت عادی مثلا داشتم ظرف میشستم گریه میکردم
حالم خبلی وحشتناک بود
ولی وقتی واقعیتو قبول کردم و سعی کردم کمتر شوهرمو دوس داشته باشم و بیشتر خودمو آروم شدم
الان تااتفاق خاصی نیفته یادم نمیفتن اونروزا ولی هیچوخ ازدل ادم کینه ش بیرون نمیره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
