دخترم دوید پیش باباش گفت مامان هی به آقاهه زنگ میزنه دوباره زنگ میزنه میگه ما میاییم اونجا و کلی چرت و پرت گفت هی می گفت خاله نبود مادرجونم نیست اون آقاهه س ما میریم خونش و ......
بعد شوهرم چپ چپ بهم نگاه می کرد می گفت این بچه چی میگه منم قضیه رو تعریف کردم دوتایی پوکیدیم از خنده فکر نمی کردم این وروجک اینقدر فضول باشه