قبل ازدواجم هر کاری میکردم با دوست پسرم میخواست بدونه
الانم ازمایشمون به مشکل برخورده و میریم جواب تکمیلی زو بگیریم و میدونیم که میکن فلان مدت اهن بخورید
و به زور دوتا پارتی پیدا کردیم که شاید با دوتایی حرف زدن حلش کنیم
الانم مامانم گیر داده بیام
میکه نیام
شوهرتم فراموش کن
و فلانو فلان
هیچی نشده اول زندگی خستم
اعصابم نمیکشه