2726
نه اصلا یه هفته است خواب ندارم خیلی خسته ام در حد بیهوش شدن ولی نمیتونم بخوابم حالا صبح نوبت دکتر دا ...

ایشالله که چیزی نیست براتونصلوات فرستادم 

داشتیم فیلم آدمخوارها رو نگاه میکردیم که من                                                              جیغ کشیدم          بابام گفت نترس دختر گلم اینا ادمخوارن باتو کاری ندارن 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

خودم میگم یا مشکل کارکرد کلیه هاست یا تیروئید یا قند یا هورمون هام قاطی شده احتمالا دگتر ازمایش میده ...

منم یبار  ۴ روز خوایم نبرد دکترم نرفتم مال اضطراب زیاد بود

هرچی هست ب اعصابت ربط داره

محکوم 
2728
منم یبار  ۴ روز خوایم نبرد دکترم نرفتم مال اضطراب زیاد بود هرچی هست ب اعصابت ربط داره

نمیدونم شاید اخه چند روز پیش دچار سوزش ادرار شدم البته دارو گرفتم حوب شدم شبها هم دهنم خیلی خشک میشه و عرق میکنم از طرفی هم بوده که ناراحت بودم یا استرس داشتم یا فکرم مشغول بوده یه شب نخوابیدم اما شب بعدش عین مرده خوابم برده الان نه شب نه روز خواب ندارم اما گیج خوابم

نماز نمیخونم😞😞😞

خب عزیزم الان پاشو بخون

همین الان تصمیم بگیر که بخونی

مگه نمیگی دعا میکنی و ختم صلوات میگیری و....

خب حالا هم پاشو نماز بخون و بعد نماز بشین دعا کن و با خدا حرف بزن

قطعاااااا خدا بهت رو میکنه

من همین الان نماز خوندم و اتفاقا داشتم برات دعا میکردم و آرامش گرفتم

هنوزم رو سجاده م

توصیه میکنم همین الان همه افکار و .... کنار بذار و پاسو با خدا حرف بزن

مشکلت چیه😔 همیشه تاپیکات غمگینن

❣ دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد..
خب عزیزم الان پاشو بخون همین الان تصمیم بگیر که بخونی مگه نمیگی دعا میکنی و ختم صلوات میگیری و.... ...

نه نمیتونم فعلا نماز بخونم دلم میخوادا ولی اونقد ارادم قوی نیست ک نماز ظهر و شبنم بخونم و اینجوری ک نمیشه

مرسی دعا کردی عزیزم خدا خیرت بده

منو یجا گوشه ذهنت نگه دار اگ میشه بیادم باش برام دعا کن😞

محکوم 
خیلی زیادن😞😞😞

کاش درموردش حرف میزدی

❣ دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد..
نه نمیتونم فعلا نماز بخونم دلم میخوادا ولی اونقد ارادم قوی نیست ک نماز ظهر و شبنم بخونم و اینجوری ک ...

خب حالا ب فکر نماز ظهر و شب نباش بهمین خاطر گفتم همه افکار رو ول کن و پاشو

من حالا رو میگم پاشو

فقط و فقط بخاطر خودت میگم

چون آرامشی که رو نشستن رو سجاده میکنی و کسی نمیتونه بهت تزریق کنه مگر اینکه خودت بشینی

شاید خدا دوس داره صدات رو بشنوه و حالا خدا خواسته که من اینا رو بهت بگم که بعنوان یادآوری برات باشه،

گاهی گره هایی ک تو زندگی آدم بوجود میان، خدا هی بیشتر گره ها رو میپیچونه که بنده بلند بشه و بره از خودش بخواد که بازش کنه...باز کردن که برا خدای بزرگ کاری نداره، اون چون میخاد صدامونو بشنوه، گره رو طولش میده

گوشیو بذار زمین و بسم الله کن.....

کاش خدا بهم توانشو بده😞

ان شاءالله توفیق شو بده. حالا کسی که توفیق نداره، هر چی هم بهش بگیم فلان کار خوبه و عالیه و از برکاتش بگیم و.... چون توفیق نداره،انجام هم نمیده.دوس داره هاااان، اما انجام نمیده....توفیقه که خیلی مهمه

وگرنه توانشو همه دارن چون میگن حتی کسی ک تو آبه و میخاد غرق بشه، اگه یادش بیاد نمازشو نخونده، باید نیت کنه و بخونه چ برسه ب ماها که تو خونه ایم و وقت اجلمون هنوز نرسیده

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730