2703
2553
عنوان

توی خواب به نی نی شیر میدم 😑

| مشاهده متن کامل بحث + 885 بازدید | 101 پست
اکر سینه ات کوچیکه خیلی نگران نباش چیزی نمیشع

ممنون بابت دلگرمی ک تو امضات دادی.منم هرچی ب زایمان نزدیکترمیشم استرسم بیشترمیشه ک برم ب سپت سزارین،بخصوص میگم‌اگه بچه تپل باشه.بیشترترس میره توجونم.

خدایا امتحانای سخت واسه آدمای سرسخته،یا ازاین امتحاناازم نگیر یا سرسختترم کن.🙏خدایا بابت هدیت ممنونم😍علی سان تمام امیدوعشقیه ک خدا بهم داد.ممنونم ازش.😍😘🥰

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش

ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

عزیزم یه آب بصورتت بزن و نشسته شیر بده بهش

بچه تو این سن قدرت دفاع نداره، یعنی اگه تنفسش سخت بشه نمیتونه واکنش نشون بده، خدایی نکرده خفش میکنی

همسایه ما سومین بچشو اینطوری از دست داد اونم تو ۴ماهگی. میگفت ۲تای قبلی رو هم همینطور شیر میدادم اما اتفاقه دیگه، برای سومی افتاد متاسفانه

من خودم اگه خوابم میومد ، با گوشی کار میکردم و ب حالت نشسته لب تخت مینشستم

بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       
2720

من بعد ۴۵  روزگی دخترم می می در دهانش میخوابیدم


پسرمم  بعد ۸۰ روزگیش 

حس میکنم باتو دیوونگی خوبه❤بی خوابی و عادت این زندگی خوبه❤وقتی حواسم نیست آروم بیا پیشم❤وقتی حواست نیست باز عاشقت میشم❤وقتی حواست نیست چه دیدنی میشی❤وقتی حواست نیست بوسیدنی میشی❤ آهنگ وقتی حواست نیست از شادمهر عقیلی😉

ب هیچ وجه اینکارو نکن من دوتا بچه دارم و با اینکه دخترم شبا نمیزاره بخوابم ولی ب پسرم همیشه نشسته شیر میدم خیلی خطر ناکه

  مهم نیس فقیری یا پولدار "انسان" که باشی سرت پیش   خدات و خودت همیشه بلنده 💓هیچی مثل ی وجدان اروم نیست😌خدایا خودت مراقب خانوادم باش عشق هام همسرم ❤🧑....دختره عزیزم💜 👧و پسرکوچولوی نازم 💙👦

چجوری متوجه نمیشین من دخترم یه ذره دست و پاش تکون بخوره مث جن از خواب بیدار میشم انگار نخوابیدم اصلا،یعنی این دوره ۲۰ ماه شیر دهی رو یه ساعت خواب اروم نداشتم به قران الان که از شیر گرفتم معنی خوابو فهمیدم

2714
😥😥😥😥😥 میدونم دست خودم نیست

باید کنترل کنی، دست خودم نیست رو بزار کنار

اصلا خوابیده شیر نده

من همین الان در حال بیهوش شدنم، اما چون دارم شیر میدم میام نینی سایت ک خوابم نبره و نشسته شیر میدم

بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       
شوهرم خیلی خوابش سنگینه

پس شیر نده عزیزم ممکنه سینه ت هم نیوفته رو صورتش 

ولی شیر بپره تو گلوش و نتونه قورت بده سینه شمام همینجورب تو دهنش باشه😖😖😖😖 

من انقدر اطرافیان دعوام کردن بالاخره شبا که بچه شیر میخواست کااااملا بلند میشدم می نشستم و بچه رو بغل میمردم شیر میدادم خوابم میپرید

اگه دوست داشتی یه صلوات مهمونم کن به نیت سلامتی و خوشبختی بچه هام و مامانم 😍😘
ممنون بابت دلگرمی ک تو امضات دادی.منم هرچی ب زایمان نزدیکترمیشم استرسم بیشترمیشه ک برم ب سپت سزارین، ...

انشالله زایمانت راحت باشه عزیزم😘❤

جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏
نه بابا خودم میذارم دهنش ولی بعدش خوابم میبره 

دقیقاعین من 

یه بارم مادرشوهرم اومدبیدارم کرد😅😅😁


ازبس خوابم سنگینه

راست میگن خاله مادرخود آدمه 🥺خاله الان بدجوربه حرفات وصدات نیازدارم .کاش میشد یه باردیگه زنگ بزنی وکلی نصیحتم کنی 😔 خاله تواین ۱سالی که خودت نبودی،صدات نبود،خیلی اذیت شدیم .روزای بارداریم وبعداززایمانم خیلی جای خالیت توی چشمم بود . نبودی که هی زنگ بزنی وبگی چی بخورم چی نخورم .نبودی که بیای  .مادردوم من 🖤خاله ی عزیزم ۶مرداد تصادف کردوفوت شد 😭اگه این امضاروخوندیدواسه ی آرامش روحش وخوب شدن حال دخترخالم دعاکنید 🖤
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز