جان مادر نمی آیی؟نازنین فرشته مادر خدا در نزدیکی توست؟اگه دیدی یا صدایی از او شنیدی یا آن حوالی بوی خدا را حس کردی بگو مادرم منتظر من است اجازه بگیر و بیا به درونم تا از درونم تا وجودم و قلبم و زندگیم آشیانه بسازم برایت.
کوچیک که بودم چند تا زن میومدن دم مدرسه با عنوان معلم حجاب! درباره ترسی حرف میزدن که باید از خدا داشته باشیم ، اینکه تو جهنم خدا چه بلاهایی سرمون میاره و ما باید همیشه مراقب حجاب مون و اگر یک تار مو مون بیرون باشه اون دنیا تک تک تار موهایی که بیرون بوده اویزون میشیم ، اگر ناخن هامون بلند باشه اون دنیا میکشنشون و خلاصه تا سال ها باعث شده بود من از خدایی که اینا برام ساخته بودن بترسم . بزرگ تر که شدم کلاهم رو قاضی کردم و برای خودم خدایی ساختم که دوست دار انسانیت هست نه حجاب و عرف و ... خدایی که اگر از بنده اش ناراحت شده صرفا بخاطر اینه که یه کار غیر انسانی انجام داده نه یه کار غیر دینی. من خدایی رو میپرستم که لایق پرستشه نه خدایی که یه عده نادان و خرافاتی برای میلیون ها ادم ساختند . مادر پدر های اینده برای بچه هاتون خدا رو جوری توصیف کنید که از پرستش اون لذت ببرن نه اینکه همیشه ازش ترس و واهمه داشته باشه❤رفیقِ همیشگیِ من خُداس❣
مجرد و ناکام بمیر ولی نسل فقیر تحویل جامعه نده. سر بیگناه بالای دار رفت… بار کج به مقصد رسید… دل به دل راه نداشت… اتفاقا پول هم خوشبختی آورد…. این است دنیای ما:) goftino.com/c/BVamgS تاپیک های سال 99 و 1400 رو گردن نمیگیرم :/ https://harfeto.timefriend.net/16923882233101
من یک روستایی هستم 🤗اینجا بدنیا اومدم و اینجا ازدواج کردم 💑بعضیا اگه بخوان کسی رو تحقیر کنن بهش میگن دهاتی 😔من دهاتی ام 😊دهاتی فحش نیست 🌹پنجره ی خونه کوچیکم هرروز رو به آسمون و کوه و دشت و درخت باز میشه 😍مرغ و خروس و گنجشک ها پایین پنجره هر روز منتظر خرده نون های منن😁اینجا لذت هایی رو داریم که فوق العادس 😉نون و کلوچه محلی ،پیاده روی توی طبیعت ☺لباسهای رنگارنگ و سادگی و صمیمیت ❤برات یه آرزوی خوب میکنم دوستم 😍دلت شاد باشه و تنت سالم و یه روز خوب توی یه روستای قشنگ 😍کنار مردمی که مهربونن🌹
چشم به فردا دوختم شاید از من ما بشه گره دلتنگیام با دستای تو وا بشه..... ********************************* نه جونمو بگیر نه پای من بمیر منو همیشه زندگی زده صدا اگه صداست خدا همون خداست چرا همیشه حال ما بده .....تو فرصت کمت نفس کشیدمت که زندگیمو زیر و رو کنم....بخاطر خودم شبیه تو شدم که آرزوتو آرزو کنم😔
من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/