عاشق یه پسر ۲۲ ساله شدم ، که اون منو نمیشناسه ، حتی نمیدونه کی ام ، حتی منو ندیده ، اصلا نمیدونه وجود دارم و کجا زندگی میکنم... هیچ ارتباطی هم باهاش نداشتم ، اون اسکل فقط فکر درس و کارش و دانشگاهشه!!!
هرشب بهش فکر میکنم ، (میگن وقتی خوابت نمی بره یعنی یه بنده خدایی داره بهت فکر میکنه) پس با این وجود اون بدبخت هیچوقت خواب نداره... البته با شناختی که ازش دارم فکر کنم شبا تا صبح هم درس میخونه... بالاخره پزشک (یا دانشجوی پزشکی) هرگز نیاسوووود...
چیکار کنم؟؟!🥺💖😑😑🔫