یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔
Naznar 74...تیکر بارداری سومم هست سومین دخترم قند عسلم زودبیا که دل تو دلمون نیست هممون منتظرتیم....تاریخ ۹۹.۹.۹ بهترین اتفاق زندگیم خواهد افتاد ...خدایا سپاسگزارم بابت اینکه خوشبخت ترین زن دنیام ..خدایا شکرت خدایا شکرت ..ممنون که هستی ممنون که حواست به ما هست ..زندگیم عالیه😍😍😊