2726
عنوان

تروخدا کمک کنید 😔

421 بازدید | 33 پست

سلام.. اولین باری ک اومدم نی نی سایت ؛ ب عنوان اولین تاپیکم؛ این تاپیکو گذاشته بودم ولی خیلی نتیجه های جالبی نداشت و بیشتر توهین بود .و حالا نمیدونم کسی از اون افراد اون روز ؛ الان انلاینه یا ن .. حالا گذشته ها گذشته .. مهم نیست .. من هر راهی رو امتحان کردم و جواب نداده..دیگ خسته شدم .. اومدم دست ب دامنتون بشم و کمکم کنید ؛ خواهش میکنم ازتون ؛ من مفصل براتون میگم از اول ک راهنمایی کنید منو ( راستی اینم بگم ک من بقیه مشکلام بدست همین نی نی سایتای گل حل شده 😘 ؛ امیدوارم این یدونه مشکلمم حل کنید 🌹)

همه چیز از سال هشتم شروع شد و اینکه بیشتر معلمامون عوض شدن و یکی از معلما اسمش خانم شبانپور بود ؛ ایشون معلم ادبیات ما بود ؛ من نسبت ب بقیه معلما هیچ حسی نداشتم کلا یعنی خنثی خنثی ؛ ولی از خانم شبانپور خوشم میومد از همون اول ؛ معلم باحالی بود ؛ مهربون بود و تدریسشم عالی بود ؛ تو این مدت خیلی اتفاقا افتاد ک اگ بخوام بگم خیلی طولانی میشه ؛ ولی مهم ترینش این بود ک وقتی ب خودم اومدم؛  دیدم دلم براش تنگ میشه وقتی نمیبینمش؛ تمام زنگ تفریحا میرفتم بش سر میزدم یا هر فرصت آزاد دیگ ای ک تو مدرسه گیرم میومد ؛ میرفتم بش سر میزدم ؛ با خودم فکر میکردم شاید ی حس زودگذر باشه ولی این طور نبود چون وقتی ی جلسه نمیومد سر کلاسمون ؛ واقعا گریه میکردم از دوریش ؛ و کم کم این وابستگی تبدیل شد ب دلبستگی و فهمیدم ک بدجوری دوسش دارم ؛ گذشت تا سال نهم ک میشد آخرین سال مدرسه من تو مقطع راهنمایی و برای سال بعدش یعنی دهم باید از اون مدرسه فارغ التحصیل میشدم ؛ خیلی ناراحت بودم چون فارغ التحصیلی دقیقا مساوی بود با اینکه دیگ نمیتونستم ببینمش و من دلمو زدم ب دریا و بهش گفتم ک دوسش دارم و بعدش باهام مهربون تر شد ؛ خیلی بهش وابسته شده بودم (هنوزم همینجوره ) و این خودش دل کندن ازشو برام سخت تر میکرد ؛ گذشت تا رسید ب امتحانات خرداد ؛ و من هر شبش ساعتها گریه میکردم چون امتحانات خرداد ؛ آخرین حضور من توی اون مدرسه بود و رسما باید از اونجا میرفتم چون سال آخر بودم اونجا ؛ و با کلی بدبختی تونستم شماره خانمو بگیرم ازش( قبلش بهم نمیداد شمارشو) و من با تمام خاطرات مشترکم با خانم شبانپور ( ی ذره قبل تر گفتم خیلی اتفاقا افتاد ک اگ بخوام بگم خیلی طولانی میشه) از اون مدرسه رفتم و تابستون سال نهم ب سال دهم شد ؛ و از اون روز تا حالا کارم شده گریه از نبودنش ؛ دوریش و دلتنگیش ؛ درسته با هم چت میکنیم ولی ..😔؛ من واقعا دوسش دارم و نتونستم فراموشش کنم ولی میخوام اینکارو بکنم چون وقتی قراره ک دیگ هیچ وقت نبینمش؛ احساسی هم بش نداشته باشم بهتره😔 ؛ میخوام ازتون ک بهم بگید ک چکار کنم ک فراموشش کنم و اینم بگم ک من تا حالا 4 تا روانشناس رفتم ولی فایده نداشته 

وای زین عمر ک با میگذرد ؛ میگذرد:)


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
ینی چی؟همجنس گرایی ینی؟(ببخشید رک گفتم)

ن عزیزم ؛ من همجنس گرا نیستم ؛ همجنسگرایی کلا فرق میکنه با شرایط من ؛ همجنس گرایی یعنی شما گرایش جنسی ب طرف مقابل داشته باشی و دلت بخواد ک باش رابطه جنسی برقرار کنی ولی من همچین چیزی رو انجام ندادم و نمیدم ؛ من فقط خیلی دوسش دارم همین 

وای زین عمر ک با میگذرد ؛ میگذرد:)
زن ( ولی لطفا فکر نکنی ک همجنسگراما 😐؛ همجنس گرایی کلا فرق میکنه با شرایط من ) 

 با خودش حرف زدی  درمورد این وضعیتت

ن بابا میخوام راهنمای  کنم 

کاربر دلوینت هستم(یه مدت کاربریم دست یکی از دوستام بود که بهم پس داد❤)
پیام دادن به این خانم خیلی کم کن  ماهی یکبار دو ماه یکبار همینطوری ماه به ماه کم کن تا برسه سا ...

اها ممنون از راهنماییت 😘

وای زین عمر ک با میگذرد ؛ میگذرد:)
اول فک‌کردم پسری تو... باهاش رابطه نداشته باش یمدت دیگ عادی میشه‌من مث تو زیاد دیدم ک الان‌بهشون‌می ...

دعا. کن منم فراموشش کنم 

وای زین عمر ک با میگذرد ؛ میگذرد:)
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز