چند وقته خیلی اذیتم میکنه همش دعوا داره باهم سر همچی
امروز رفتم براش نون پنیر انگور گرفتم خیلی دوس داره گفتم دلشو بدست بیارم دیگ عصبانی نباشه
ولی دوباره سر یک موضوع الکی کلی سرو صدا کرد و انقد مشت زد تو سرم و گردنم که داره سرم میترکه
همونطوری که داشت منو میزد داشتم تو چشاش نگا میکردم یهو بهم گفت چقد بدبختی با التماس بهم نگا میکنی که دوستت داشته باشم ولی بزور کسی کسیو دوست نداره
قلبم داره میترکه بخدا جز اینکه بهش محبت کنم کاره دیگه ای نمیکنم هرچی میگه اگ همون لحظه اجرا نکنم عصبانی میشه و اینجوری دعوا میکنه
نمیدونم چیکار کنم 😞