وای مانامزد بودیم چون دور بودیم ماهی سع چهار شب پیش هم بودیم هرشب برنامه داشتیم ی شب من خسته بودم خوابیدم شوهرم بیدارم کرد هی اصرار من هی خوابم میبرد بیدارم میکرد اخرش قهر کرد رفت توحال خوابید فرداشم مریض شد حسابی
منم باشوهرم دوس بودیم بدش ۳تا سویشرت کرقتم یکی واس شوهرم دوتام برا داداشا دگم بدش سر رنگ سرمه ای دعوا شد ک داداشام اون میخاستن بذش من کفتم ن این مال داداش دوستمه دادش ب من نگهش دارم خلاصه ب شوهرم ک اوموقع دوسم بود بش گفم سر این دعوا شده حواست باشه ی موقع ب هم رسیدیم نپوشیش بیای خونمون... عاخا ب هم رسیدیم بدش زمستون ک شدشوهرم با همین سویشرت اومد خونمون شانس شخمی من داداشامم یادشون بود ب شوهرم کقتن اخ اگ بدونی چقد ما سر این دعوا داشتیم شوهرم خجالت کشید فهمید ریددددددد...مامانمم بش کقه بود ا مجا خریدی دومادی خخخ
داشتیم چت میکردیم میخواستم بهش بگم قربون چشات بشم نوشتم‌قربون چسات بشم😖😖😖😖
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
