سلام.
بیشتر وقتا خیلی احساس خوشبختی میکنم ،اما یهو شوهرم تو جمع یه شوخی میکنی دلم میگیره از همچی .آدم خوبیه ها اما گاهی تو جمع سر ب سرم میذاره منم نمیتونم تحمل کنم مجبور میشم یه چیز میگم دیگ چیزی نمیگ، بعد تو خونه بهش میگم چرا اینجوری گفتی خوشم نمیاد شوخی کنی تو جمع بامن ناراحت میشه.
وقتایی ک مشغله کاری داره تماس میگیرم سریع عصبی میشه منم خیلی ناراحت میشم ،اخه جدیدا پسرم تماس میگیره باهاش ،بعد یهو عصبی تازگیا اینطور شده بعد تو گوشی غر میزنه همه هستن متوجه میشن،برادر شوهرم اینا هم پیشش هستن دیشب یه مشکلی پیش اومده بود برادر شوهرم رسوندما رو تا خونه اشون بعد گفت هیچی ب داداش نگو اعصابش خورده سر ب سرش نذار(بازار کارشون ب پولی خورده چند روز میشه )
بعد منم گفتم مگ من چی گفتم .
برادرشوهرم خوبه ها مث داداشم هست اما ناراحت شدم از حرف دیشبش .
کلا دلم گرفته آخه منو پسرم هم بیشتر خونه هستیم نمیگم کارش راحته ن کارش سخته اما ما هم آدمیم انتظار دارن دیگ تماس هم نگیریم.
یه دل میگه دیگ اصلا تماس نگیریم بی توجه بشم نسبت بهش