2726

من به اجبار (دقیقا زور و تهدید)ازدواج کردم 

دوسش نداشتم 

اما کم کم بهش علافه پیدا کردم 

شد دوستم,زندگیم،تقریبا دنیام دور اون میچرخید هم من هم اون

مشکلاتی بوجود اومد خیلی جدی شد ماجرا

چیشد که دوتا خانواده دیدن گریه های بچه هاشونو برای هم ولی گفتن باید جدا بشید

و اینطوری شد که من به یکی دلبستم و الانم به اجبار تقریبا دارم جدا میشم 

میدونم خیلی اتفاقای بدی افتاده خیلی

ولی تکلیف این دوست داشتنه چیه ؟تکلیف دوتاادم که همو میخوان چیه؟؟


نمیتونن اجبارتون کنن که جدا نشید

پروردگارا نگذار دعا کنم که مرا از دشواری ها و خطر های زندگی مصون داری بلکه دعا میکنم در رویارویی با آن ها بی باک و شجاع باشم , نگذار از تو بخواهم درد مرا تسکین دهی بلکه توان چیرگی بر آن را به من ببخش ...پروردگارا تنها تو هستی که میتوانی تلنگری بزنی بر این دل درمانده تا شاید بفهمد از دست دادن تو سخت ترین از دست دادن هاست پروردگارا به من آرامشی ده تا بپذیرم هر آن چه را نمیتوانم تغییر دهم  و شجاعتی ده تا تغییر دهم هر آنچه را میتوانم تغییر دهم و بصیرتی ده تا تفاوت این دو را درک کنم پروردگارا اگر روزی فراموش کردم خدای بزرگی دارم فراموش نکن بنده ی کوچکی داری پروردگارا به جز خودت به کسی واگذارم نکن تویی پروردگار من پس قرار ده بی نیازی را در نفسم , یقین را در دلم , روشنی را  در دیده ام و بصیرت در قلبم پروردگار من بهترینم چقدر در زمین تنهایی و عجب صبری داری که با این همه گناه هنوز هم بنده ات را ناامید نمیکنی پروردگارا خودت میدانی که من به جز تو کسی را ندارم  دستم را رها نکن پروردگارا کمکم کن تا شیعه شایسته علی بن ابی طالب(ع) باشم امیر بی ادعایی که میگریست و در  مسجد کوفه عاشقانه صدایت میرد که : مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَنِىُّ وَ اَنَا الْفَقيرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْفَقيرَ اِلا الْغَنِىُّ / مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْكَبيرُ وَ اَنَا الصَّغيرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الصَّغيرَ اِلا الْكَبيرُ.


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

تکلیفشون اینه که به عنوان دو تا ادم عاقل و بالغ به خواسته های خونواده هاشون نه بگن و اونطور که میخوان زندگی کنن 

ای مرغ گرفتار،بمانی و ببینی آن روز همایون که به دنیا قفسی نیست

گاهی اوقات پدر و مادر ب نیت خیر خواهی زندگی ما بچه هارو خراب میکنن

با دوست پسراتون میرید مسافرت؟ من یبار بابام فهمید با دوست پسرم تلفنی حرف میزنم با نیسان از روش رد شد بعد من و با اسید غسل داد الان پوست ندارم   

ضعیف بودنم حدی داره

بایست جلوشون اگه دوستش داری

و بگو میخامش

منم ب احبار ازدواج کردم

و از ضعفم در عذابم

در صورتی ک واااقعا جنگیدم

دیدم همه تو امضاشون خواستن دعاشون کنین گفتم منم بگم  دوستان خواهشا دعا کنید یه کار خییییلی خوب که این مشخصات رو داشته باشه : حقوقش خیییییلی بالا باشه!پنج شنبه جمعه ها و روزای تعطیل پیشمون باشه ! بهش سر کار ناهار بدن نخوام خودم ناهار بذارم! کارش اسون باشه از کار میاد انقدر خسته نباشه ! بیمه داشته باشه ! بازم حقوقش بالاااا باشه !! گیر شوهرم بیاد حالا اگر ی صلوات بفرسی ک نور علی نور اگه تو نماز و دعاهات یادم کنی که ان شاءالله یک در دنیا صد در اخرت نصیب خودت شه!!!

اگه جفتتون همو میخواین به حرف بزرگترا گوش ندین برگردین باهم زندگی کنین خب

👑👑👑پرنسس قلب مادر شوهرم👑👑👑😋😋😋کاربریم جدیده ولی کاربر جدید نیستم.ی مدت قهر بودم با همه اونایی که باعث ترکیدنم شدن ولی تصمیم گرفتم کینه رو بذارم کنار و دوباره به آغوش نی نی سایت بازگردم😊
گاهی اوقات پدر و مادر ب نیت خیر خواهی زندگی ما بچه هارو خراب میکنن

اونا هم بعضی وقتا نمی‌دونن چه اتفاقی قراره بیفته ، منم یه نامزدی ناموفق داشتم متاسفانه.....

یک عدد ترکیده. کاربری دست دو نفره دوستان 🤦🤦🤦
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730