امروز یاد کلاس هفتم متوسطه یعنی اول دوم راهنمایی افتادم توی کلاس آزمایشگاه علوم تجربی معلم علومم بحث آزاد گذاشت و به ما بچه ها گفت دوست دارید در آینده چیکاره بشید اکثرشون گفتن دکتر و وکیل و مهندس تا به منم رسید گفت فرزانه دوست داری چیکاره بشی گفتم آرایشگر خندید همه خندیدن گفتن آرایشگر مگه شغله گفتم اوهوم اونم شغل عیبی نیس معلمون گفت نمیشه دکتر و مهندس و وکیلی بگی کنارش بری ارایشگر یاد بگیری گفتم نه بغل دستیم گفت استعداد درس خوندنو داری حالا چرا آرایشگری
اما اونموقع میدونستم در آینده آرایشگرم شغل پردرآمده منم به اجبار بابام رشته ریاضیو انتخاب کردم و دانشجوی عمران آزاد هستم کلاس کنکورم نرفتم خودم نشستم خوندم حالا دولتی نشد آزاد قبول شدم اما خیلی حرفه آرایشگری دنبال میکنم الان دوره طراحی ناخن تموم شه نوبت کاشت مژه اس 😂😂😂😂
چقدر باحاله مگه نه؟
🧿خدایا یه نگاهی به من کن و کمکم کن و منو از آدمای سمی و حسود نجات بده مرسی 😣هرکی تاپیک جنجالی و پربازدید رو دید
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
❌🚨از یکم دی ماه برای اعتراض به وضعیت سایت نه تاپیک میزنیم نه پست میزاریم🚨❌ ... A New Me Coming Soon Loading... ۲۰% عضو اکیپ علمی تخیلی💫 خدایاشکرت💕 i can🕊
❌🚨از یکم دی ماه برای اعتراض به وضعیت سایت نه تاپیک میزنیم نه پست میزاریم🚨❌ ... A New Me Coming Soon Loading... ۲۰% عضو اکیپ علمی تخیلی💫 خدایاشکرت💕 i can🕊
من یه خاطره خنده دار از دوستم بگم یه روز معلم ماهم همین سوالو ازما پرسید هرکی یه چیزی گفت نوبت این دوستم که شد برگشت گفت خانم شاید ما بریم خانم گفت کجا گفت خونه شوهر
اونایی که تو زندگی توقعی از کسی ندارن موفق تر و ارامش بیشتری دارند
طنازی و لوندی برای شوهرم بلد نیستم....هرگز با سیاست حرفمو ب کرسی ننشوندم..... روک تو چشاش نگاه کردمو گفتم .... ۸۰درصد حرفامم با دعوا پیش بردم چون یک زن بی سیاستم.... اما خط قرمزهایی دارم همیشه از رابطه بعنوان اهرم فشار خواسته هام استفاده نکردم چون حس کردم خودم بی ارزش میشم..... دوست دارم مادر بشم اما همش میگم اخه نمیشه ...اخه سخته.... اگر داستان زندگیمو خونده باشید میدونید سختیام برای چیه....میگم مادر نشم اما اگر خدا روزی خواست و شدم اون طوری برنامه بچینه که بچم مثل خودم تو سختی بزرگ نشه.... دوست ندارم بخاطر لذت بردن خودم و مادر شدنم فرشته ای رو اسیر کنم.... اونقدر به خدا و وجودش ایمان دارم که مطمئنم چند وقت دیگه پیام بدم و بگم خانمها 😍برای بیماری چشمهام یک درمان قطعی انجام شد و دیگه لازم نیست منتظر نابینا شدنم بشم.🤩🤩...بعد پیام بدم وای خدارو شکر ما یک خونه ی بزرگ با باغچه ای بزرگ خریدیم..😜..بعدم بگم مادر شدم.... ماشین خریدیم.......ووووووووو..... قول میدم همیشه توی لحظات خوشم بدون ترس از چشم زخم خوشیمو باهاتون درمیون بزارم...💖. عوضش شما هم برای آرزوهام خوشبختیم صلوات بفرستید..... که ایمان دارم خدا توی قلب تک تکتون هست و همتون دلهاتون پاکه 💞😘😘🥰