سلام دوستان
من یک ساله ازدواج کردم
بچه ها من یه خواهر شوهر دارم خیلی به من تیکه می اندازه شوهرشم از کار افتادست یه پسر 18 ساله ام داره الان کار بنایی دارن 24 ساعته شوهرم در اختیارشونه
مثلا سر سفره نشستیم اون یکی خواهر شوهرم می گه من خیلی ذوق زنداداشمونو دارم(یعنی منو) همش ازش پیش دوستام تعریف می کنم بعد اون بر می گرده می گه من نمی دونم چرا این حسو ندارم داداشمون خوبه که زنداداشو دوست داریم
یا مثلا بر می گرده می گه من اصلا دوست نداشتم داداشم ازدواج کنه می گفتم ازدواج نکنه کارای منو انجام بده