منم اینجوری بودم یه روز از مهمونی اومدیم ساعت سه بود تا یه چایی بخوریم یه فیلم ولی کردیم و اینا دیدیم ساعت شیشه آقا رفت نون خرید صبحونه خوردیم تا اومدیم بخوابیم ساعت هفت بود از دندانپزشکی بود گفت ساعت یازده وقت دارید دیگه نخوابیدیم تا ساعت هفت غروب رسیدیم خونه هر کدوم یه طرف چرت میزدیم منم لذا درست کردم روغن گذاشته بودم داغ بشه بریزم رو برنج نگو چرتم برده روغن آتیش گرفته بود
کلا ن دوستان من برام چیزی میاره نه اینکه بخوام قبول کنم نمیدونم ازاول اشتباه نصب کردم اما روزای قبل درخواستو قبول میکرد الان دیگ درخواستم بالا نمیاره عکس میاد بگیرم بفرستم
(خوشبختیم وقتی تکمیل شد ک تواومدی توزندگیم بهترین همسردنیا) 💕💋عاشقتونم همسرم پسرم خونوادام برای سلامتیشون ی صلوات میدید عزیزان🙏