منم برا بار دوم حامله شده بودم اماخودم نمیدونستم حامله ام شب خواب دیدم بچه اولم دورازجونش فوت شده صبح بلند شدم همینطوری رفتم بی بی چک زدم دیدم مثبته اینقد گریه کردم خودمو زدم بچه ۸ ماهم نشسته بود غش غش به من میخندید منم به شوهرم گفتم باید سقط بشه خدا میدونه چقد بزور و مکافات بچه رو انداختم یعنی هم خودم تو خونه قرص گذاشتم هم سه دفعه بیمارستان بستری شدم مگه سقط میشد اما همینکه از بیمارستان پامو گذاشتم خونه صبحش بچم حالش بد شد که با اورژانس رسوندیمش بیمارستان
خدا میدونه چقد عذاب کشیدیم چقد پیش خدا توبه کردم چقد حضرت فاطمه رو واسطه کردم که خدا ببخشم بخاطر اینکار که خدا با دخترم تقاص ازم نگیره من که چوبشو خوردم بدم خوردم دیگه انتخاب با خودته