2737
2734
عنوان

دختر 40 ساله و خونه ی پدر و مادر؟؟

1821 بازدید | 59 پست

تو فامیلمون یه دختر داریم 40 سالشه و مجرده و هنوز خونه ی پدر و مادرش زندگی می کنه و خیلی م شاد و خوشحاله. هر وقت هم می بینمش خوش تیپه و شوخی می کنه و می خنده. خیلی هم مهارت داره تو آرایشگری، آشپزی، خونه داری و... و خانواده ی پرجمعیتی هم هستن و کارای خونه رو اکثرا اون انجام می ده و خوشحالم هست. البته خدایی خوشگله و سنش هم خیلی کم تر می زنه و خیلی م خواستگار داشته قبلا و از رو سخت گیری رد کرده. حالا ایناش خیلی خوبه و منم خیلی دوسش دارم. ولی فقط واسه خودم سوال ایجاد شده که به نظرتون خوبه که آدم اگر مجرد موند اینجوری تا این سن تو خونه باشه و اونم خونه ی پدر و مادر ‌؟؟؟ واقعیتش من ندیذم زیاد کسی هم پشت سرش حرف بزنه یا مسخره کنه ولی من خودم احساس می کنم اگر 30 سالم شد و مجرد بودم حتما باید برم سر یه کار خوب و به هر زوری شده خودم خونه ی جدا بگیزم و مستقل زندگی کنم تو خونه ی خودم و از الانم دارم تلاش می کنم خانواده مو راصی کنم از این جهت. به نطرتون فکر من درست تره یا کار این فامیلمون؟؟؟ خیلی برام عحیبه که با اینهمه مهارتی که داره و حتی تحصیلکرده بودنش، نه سر کار می ره و نه خونه ی جدا گرفته.واقعا چرا ؟؟اینجوری آدم معذب نیست که سختش باشه و.. ؟؟؟نطرتون چیه ؟؟

خیلی درگیره ذهنتا هی تاپیک میزنی

آن لحظه میمیری که صدا کنی مادر اما کسی نباشد که بگوید جانم!مامانم دلتنگ اون صورتی هستم که نمیدانم خاک با آن چه کرده😭از اول دی ماه هیچ تاپیکی نخواهم زد و در هیچ تاپیکی شرکت نخواهم کرد ... به امید رسیدگی به سایـــت 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2738

من از ۲۲ تا ۲۸ که عقد کردم تنها زندگی می‌کردم چقدر خوبه که ایشون تا ۴۰ سالگی کنار خانواده راحته

ای آن که دیگر ندارمت بدان که همچنان از اعماق وجود دوستت دارم ؛ بدان هرگز توان تکرار خاطرات مشترکمان با شخص دیگری را ندارم؛ من بعد از تو هیچ وقت نخواستم گذرم به کافه‌های فردوسی بخوره؛ بعد از تو همیشه با بغض از میدان کاج رد شدم؛ وقتی بعد از  تو رفتم شمال برای اولین‌بار دیگه از نگاه کردن به دریا لذت نبردم؛ دیگه توی تراسی که با هم هزارتا عکس داشتیم پام رو نذاشتم و حس می‌کردم اون خونه‌ای که با ذوق چیده بودیم برام قفسه ولی هنوز همه چیز سرجاشه چون بعد از تو هیچکس سلیقه‌اش مثل تو نشد .دلم خیلی برات تنگ شده برای دیدن صورت قشنگت که نمیدونم خاک سرد و بی‌رحم باهاش چکار کرده؟دلم خیلی برای لمس دست‌های گرمی که زیر خاک سرده تنگ شده.روزهای آخر بابت خیلی چیزها دلگیر بودم و نشد بیام پیشت و برای آخرین بار باهات وداع کنم چون باور نداشتم تو میری و فکر می‌کردم مثل همیشه میای و همه چیز رو از دلم در میاری...چون نشد خداحافظی کنیم داغ دلم هرروز تازه‌تر از قبل میشه حتی تو روز خاکسپاری نشد جمعیت رو کنار بزنم و بیام از ته دل گریه کنم و جیغ بزنم تا کمی سبک بشم و بغصم توی گلوم خفه شد آخه خیلی سخته که حتی نتونی اونقدری که دلت میخواد برای عزیز از دست رفته‌ات گریه کنی تا خالی بشی‌.کاش حداقل به خوابم بیای عزیزان لطفاً ازم نپرسید امضا در مورد چه‌کسی هست. ممنونم

کار خوبو همون دختر کرد که شوهر نکرد و الان خوشحاله اگه ازدواج میکرد زنی غمگینی بیش نبود ! والا ماها که ازدواج کردیم به کجا رسیدیم اخه...؟ مجرد بمونین عشق دنیا رو کنین 

خدایا به من و عشقم نی نی خوشگل و سالم بده خیلی خیلی زود 🙇‍♀️🙋‍♀️👨‍👩‍👧👪

خب هرکسی یه جوره یکی ذاتا دوست نداره تنها باشه یکی به خاطر استقلال مالی نداشتن نمیتونه جدا بشه یکی هم از ترس قضاوتا و حرف مردم یکی هم شرایط داره جدا میشه ادما متفاوتن

شبنم از قبیله باران سابق هستم 
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز