اینکه در کنار نامزدم
با وجودش؛ به عشقم(فرید) فکر میکنم
و دلم براش تنگ میشه
خعلی تنگ میشه....
خب
بهتره از سه سال قبل شروع کنم
سه سال قبلی که با فرید اشنا شدم
روز اول با هم صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم به ازدواج با هم فکر نکنیم
در واقع مهمترین مسعله ای که فرید رو از روز اول برای من من متفاوت میساخت؛ همین مسعله بود
مثل ادم هایی که قبلا باهاشون اشنا شده بودم؛ حرفی از ازدواج نزد
ازدواجی که فقط و فقط اسلحه است تا با استفاده از اون دختر رو به هر نحو نزدیک خودشون داشته باشن و نهایتا اگر باب میلشون نبود؛ خداحافظی کنن و تو بمونی هزاران سوال و قولی که فقط و فقط برای تو قرار بوده