2733
2734
عنوان

مادرشوهرم گفت جهازت بزارین انباری

1216 بازدید | 65 پست

دوستان یه چیزی خیلی تو دلم مونده هی یادم میفته ناراحت میشم 

ما به دلایلی دو سه ماه بعد از عروسی یه خونه بودیم بعد جابه جا شدیم هر دو جا هم مستاجریم ، توی خونه ای که دو ماه بعد از عروسی رفتیم و اثاث کشی میکردیم،  پدر مادرم چون خیلی برای جهاز هزینه کرده بودن و واقعا هم همه رو کامل و برند گرفتیم و چه زحمت ها یی که خانواده برای رنگ و جنس و مارک جهاز نکشیده بودن ، روز اثاث کشی خیلی با احتیاط و دقت و حساسیت کمک میکردن ، خواهر شوهرم حدودا ۷ سال قبل عروسی کرده بوده و تقریبا هیچی جهاز نداشته چهار قلم لوازمی که تو خونش هست هم خانواده شوهرش دادن نمیدونم سر این بود یا چه چیزی ، مادر شوهرم بعد از اوردن اثاث ها توسط کارگر ها بالا و جوری که پدر مادر نفهمن وقتی آشپزخونه بودن گفت این همه اثاث واسه چیه ، مستاجر باید لوازمش اندازه یه وانت بشه ما دو کامیون و یه نیسان گرفته بودیم ، نمیخاد باز کنی همشو بزار انباری... .. من خیلی ناراحت شدم خدا رحم کرد خانوادم نشنیدن خیلی ناراحت میشدن خیلی خیلی هزینه کردیم براش، واقعا ناراحتم و حرفش توی دلم مونده 

روز شمار تولد دخترمه ..   باردار نیستم .      لاحول و لاقوه الا بالله    توانایی هایم و هنرهایم و تمام احساسات شادم با هر حرف و رفتار بد خانواده همسرم میریزه بهم ولی من یک فردی هستم که دنیا رو شکست میدم اما خودم شکست نمی‌خورم  

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
2738

بدت نیاد اما خانواده تت اشتباه کردن برای مردی که مستاجر هست و جا نداره اینهمه وسیله اونم برند خریدن.

از هرچیزی دق درست نکنید. حرف مادرشوهرت واقعا بد نبوده.

با دو دسته آدم نمی شود بحث کرد : بی سواد و با سواد (( سمفونی مردگان، عباس معروفی))

چیزی جز حسادت ب ذهنم نمیرسه

تمامي دينم به دنياي فاني،شراره ي عشقي که شد زندگانی،به ياد ياري خوشا قطره اشکي،به سوز عشقي خوشا زندگاني،هميشه خدايا محبت دلها،به دلها بماند به سان دل ما،که ليلي و مجنون فسانه شود،حکايت ما جاودانه شود،تو اکنون ز عشقم گريزاني،غمم را ز چشمم نمي خواني،از اين غم چه حالم نمي دانی،پس از تو نمونم براي خدا،تو مرگ دلم را ببين و برو،چو طوفان سختي ز شاخه غم،گل هستي ام را بچين و برو،که هستم من آن تک درختي،که در پاي طوفان نشسته،همه شاخه هاي وجودش،زخشم طبيعت شکسته 

ولش کن بابا دختر از حسودی گفته به تخم چپت ،راستی الآنم مستاجری

یدونه برادرم ظهر تاسوعا آسمانی شد قربونش برم من موندم تک و تنها با پدرو مادرم که کمرشون شکست داداش عزیزم دو ماه بود دومادشده بودی برای عروسیت کلی برنامه داشتم دای دایی بچه هام کجایی پس ،چع بی خبر رفتی، خونه بدون تو جهنمه  ،برای شادی روح داداشم صلوات بفرستین.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز