دوستان یه چیزی خیلی تو دلم مونده هی یادم میفته ناراحت میشم
ما به دلایلی دو سه ماه بعد از عروسی یه خونه بودیم بعد جابه جا شدیم هر دو جا هم مستاجریم ، توی خونه ای که دو ماه بعد از عروسی رفتیم و اثاث کشی میکردیم، پدر مادرم چون خیلی برای جهاز هزینه کرده بودن و واقعا هم همه رو کامل و برند گرفتیم و چه زحمت ها یی که خانواده برای رنگ و جنس و مارک جهاز نکشیده بودن ، روز اثاث کشی خیلی با احتیاط و دقت و حساسیت کمک میکردن ، خواهر شوهرم حدودا ۷ سال قبل عروسی کرده بوده و تقریبا هیچی جهاز نداشته چهار قلم لوازمی که تو خونش هست هم خانواده شوهرش دادن نمیدونم سر این بود یا چه چیزی ، مادر شوهرم بعد از اوردن اثاث ها توسط کارگر ها بالا و جوری که پدر مادر نفهمن وقتی آشپزخونه بودن گفت این همه اثاث واسه چیه ، مستاجر باید لوازمش اندازه یه وانت بشه ما دو کامیون و یه نیسان گرفته بودیم ، نمیخاد باز کنی همشو بزار انباری... .. من خیلی ناراحت شدم خدا رحم کرد خانوادم نشنیدن خیلی ناراحت میشدن خیلی خیلی هزینه کردیم براش، واقعا ناراحتم و حرفش توی دلم مونده