منم ۶سال زندگی کردم بخدا روز و شب دعوا و ناراحتی بود توجه نبود عشق نبود ایمان نبود خیلی سخت بود خیلییییی دائم افسرده و مریض بودم هرکی میدید تعجب میکرد میگفت تو مجردی اینجوری نبودی پایه ثابت مهمونی شوخی و خنده تو بودی بعد دقیقا بعد ازدواج از همه دور شده بودم چون اقا ب همه حسادت داشت و بجز خودش خانوادشم خیلییی اذیت میکردن و ....
من روز و شب باید خداروشکر کنم بابت این اتفاق
اون روزا ارزوی محال من بود بتونم طلاق بگیرم .