شوهر به پسر کوچیک برادرشوهر گفته کیسه خریدام بیار باهم بخوریم
پسر بزرگه به شوهرم گفته مگه پا نداری مگه فلجی
البته قبلش شوهرم اجازه نمیداد این بچه بزادرمو بیرون ببزم وجلوخودش بمن گفت باش نرو.و روز قبلش ب قیافه هم توهین کرده بودن
شوهرمم جواب داده مگه بابات ادب به بزرگتر یادت نداده
اونم حمله کرده شوهرمو زده زخم وکبودی .گفته ب بابام توهین کردی
با هم گلاویز شدن