اینجا کسی مشاور نیست؟

چند بار ازش خیانت دیدم در حد پیام و بیشتر مطمعا بودم قرار گذاشته ولی مدرک نداشتم خیلی دوسش داشتم نمیخواستم از دستش بدم باهاش دعوا میکردم بخاطر چیزایی ک دیدم ولی شب خودم میرفتم سمتشو اون دوری میکرد

خلاصه به همین نکبتی گذشت تا حامله شدم و بیشتر مدت حاملگیم و هشت ماه بد زایمانم خونه پدرم موندم شوهرم اخر هفتع ها میومد تونجا اصلا رابطه نداشتیم شاید هر سه ماه ی بار با این وجود وقتی رابطه داشتیم خیلی بی میل بپود خیلی

وقتی برگشتم متوجه شدم ک اوه چقدرر زندگیم داغون شده شوهرم بدجور ب زندگی تنها و.. عادت کرده خلاصه ب هر بهانه ای دلش میخواس منو ببره خونه پدرم تا راحت باشه 

هیچ علاقه ای ب راطه نداشت اصلا بغلو...ک کلا فراری بوذ تا این ک متوجه شدم با ی زنه ک قبلانم بهش شک کرده بودم پیام میده وقتی بهش گفتم فقط گفت مگه چی میشه بخاطر کاز بوده منم اعصبانی شدمو خودمو زدم بچه ترسیدو اونم منو زد و زنگ زد پدرم ک بیتد منو ببره من رفتم ولی خودم برگشتم زندگی تو خونه پدرم عذابه بد نیستن ولی رفتار مادرم عذابه برام من ک با شوهرم قهر میکنم همش سعی میکنه تو هرشرایطی بهم بگه طبیعیه همه اینجورنو برگرد یا همش حرفای نا امید کننده میزنه و گریه میکنه برای منی ک از بچگی تحمل کردم اژ حد تحملم بیشتره کاراش

لطفا تا اخر گوش کنید بد این ک برگشتم بد ی مدت فهمیدم ک هنوز باهاشع تقریبا بیست روز پیش و بهش گفتم تو این خونه میمونم ولی ب عنوان پرستار بچم بینمون هیچ رتبطه ای نیست اونم گفت باشه البته قبول نکرد ک بااون زنه ولی من مطمعنم ک هست 

میخوام تا وقتی کرونا تموم میشه یا وقتی دخترم یکم بزرگتر میشه بمونم و تو این مدت باید یه درامد پیدا کنم الان مشکلم اینه ک چطور ادلمه یدم چون اگه باهاش رابطه داشته باشم مطمعنم انگیزمو از دست میدم از طرفی اون عوض نمیشه میدونم باز خیانت میکنه و این ک تو وضعیت کرونا با بچه کوچیک کار کردن سخته تقریبا 70

تومن طلا دارم چطوری ازشون پول دربیازم 

درسته ولی ببین شوهرم جوری شده ک محبت منو باور ندارع اصلا از طرف دیگه خیلی سعی میکنع رفاه منو فراهم کنه و انتظار دازه در مقابلش من خیانت کردنشو نادیده بگیرم ک من نمیتونم