مبارک باشه عروس خانوم چه شرایط سختی من پیشنهاد میکنم روزی که قراره شبش برید تهران انجام بدین که دیگه هم مادرت از حال شما باخبر باشه هم شوهرت نهایت یه خدافظی کنه از خانواده که بنده خدا خجالت نکشه مثلا ظهر برید هتل عصر شما پیش مادرت باش که بهت برسه شبم حرکت کنید نهایت اتفاقش اینه که به پد بهداشتی نیاز پیدا کنی نگران نباش
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
بد که قطعا نیست ولی ایشون این مدلیه که خجالت میکشه حتما از پدرت نمیشه بهش خرده گرفت ولی حالا که اینو قبول نمیکنه باید طاقت بیاره واسه خونه خودتون. آخه نمیشه که هرچی اون گفت باشه. یه کمم باید با تو راه بیاد. آرامش تو خیلی مهمه از جهت همون حساسیتای قلبت مخصوصا.
اصلا اون به کنار برای یه دختر هم سخته بعد شب زفاف باخانواده روبرو بشه برو هتل دو روز که حالت اگه به هم خورد کنار مادرت باشی بعد برین تهران بعد شب زفاف که مادر یا خواهر نمیتونه مراقب دختر باشه
حالا از الان حال خودتو خراب نکن فرصت داری رو مخش راه بری و چاخانش کنی راضی بشه به خونه خودتون. بهش بگو یکی از بهترین شبای زندگیمونه و باید برای هر دومون خاطره انگیز و بدون نگرانی باشه و این تو خونه خودمون بهتر از همه اتفاق میفته. فرار که نمیکنم از دستت حالا دو هفته دیرتر. عوضش من که آرامش داشته باشم کار تو هم راحتتره
اره به نظرم چیزیه که باید هردو توافق کنید وبه قول دوستان بهترین حالت برای خونه خودتونه که باز مامان شما نگرانن بالاخره باید یکی کوتاه بیاد یا شما بری خونه مادر شوهر یا همسرتون قبول کنه خونه پدر شما انجام بشه اصلا قرعه کشی کنین و برگه بردارین خخخ
خخخ بگو اخرش که میبینتت جالبه مرد انقدر باحیا دمش گرم
چاره دیگه اش اینه که خانواده شما برن باغی خونه اشنایی جایی که باهاشون رودر رو نشه
ولی همون هتل برا روز اخر از همه بهتره ها هم تو شهر شماست هم نهایتش یه خدافظی از خانواده شما میکنه
بگید اصلا هتل بمونه شما خودت برو خونه مامانت
