ناهار گرفته بودم 3 تا داشتم میرفتم خونه
سر چهارراه دیدم ی بچه ای کنار خیابون نشسته ی گونی مقوا باهاش بود
نشسته بود داشت ی انار خراب پوسیده میخور
دور زدم رفتم کنارش
گفتم چند سالته گفت 6 سالمه
گفتم ناهار خوردی؟ گفت دوروزه نخوردم
همینجوری ک گریه میکردم تو پرس غذا دادم بهش و ی 40 تومنم پول نقد داشتم بهش دادم
از ظهر حالم گرفته اس
خدالعنت کنه باعث و بانیش رو ای خدااااا 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭