2733
2734


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من نه سالم بود خدا رحنت کنه شوهر عمه داشتم دعا نویس بود فقط سواد قرآنی داشت میگفت یه بار تو باع بودم داشتم درختهارو اب میدادم چندتا مرد اومدن حالت ملاها عمامه داشتن وعبا اومدن کتاب گداشتن زمین سلام وعلیک کزدن دستاشون تواب شستن  خداحافطی کردن رفتن  میگه یه دفه دیدم دوتا کتاب  جا مونده  کتابارو ورداشتم تا کجا دنبالشون گشتم بهشون بدن پیدا نکردم بعداز یه مدت گشتن بجایی نرسیدن کتابو باز کردم دیدن کتاب دعاتویسی میگه من ناخدا گاه شدم دعا نویس   اون زمان برای من خیلی جالب بود حرفاش اگه دوست داشتین بازم ازش تعریف کنم که بعدها چه کارها میکرد با این کتابها 

2728
میدونستم یکی اینو میگه😑😑😑 خودشون خواستن چون خونشون از همه بزرگتر بود مهمون زیاد داشتن حالا کل دا ...

حالا بعضی ها هم میگن طبقه بالا مال بزرگتره چه معنی داره مادر شوهر پدر شوهر زیر ک و ن عروس بشینن 

یک بوسه برای قلبم یک بوسه برای تو یک گلبرگ با عطر شعرم همراه نامه های تو
بگو عزیزم چ جالب بود

مادرم خیلی دوست داشت شوهر عمم  کارشو ثابت کنه  خیلی بودیم خونشون اون موقع تو روستا بود قبل از انقلاب منم بچه بودم ولی عاشق این حرفا مادرم گفت حاج آقا نیشه دعایی بنویسی ما باور کنیم که  کتاباتوبهت دادن شوهرعمم با برادرش قهربود گفت الان کاری میکنن از منزل اونها یکی بیاد در خونه ما  اونا  میدونستن مدتی بودباهم کدورت دارن وکسی بیا نیست اونم بوسیله کسایی که باهاشون ارتباط داشت کاری کرد به ساعتی نکشید عروس اون خونه اومد در زد گفت گوسفند ما اومده خونه شما اومد تو گوسفندا گشت گوسفندشون پیدا کرد برد  اگه کسی برای شهرستان باشه میدونه معمولا یکی دم در هست نزاره اشتباهی بیان وخودشون راهشون یاد گرفتن تقریبا غیر ممکن  اشتباه نمیشه برای همه جالب شده بود که این کار بوسیله اون کسی انجام شده که شوهر عمم ازش خواسته بوده    

مادرم خیلی دوست داشت شوهر عمم  کارشو ثابت کنه  خیلی بودیم خونشون اون موقع تو روستا بود قبل ...

عجب مام‌ی فامیل داشتیم پیر مرده عاشق دختره خوشگله میشه دعا مینویسه دختره میاد خونش میگه باید منو بگیری البته حرف مال ۶۰ سال پیشه منم از مامانمینا شنیدم

✌✌✌✌
2738

من مجرد ک بودم ی بار خونمون و بخاطر همسایه فضول عوض کرده بودیم روزای اول فقط صدای تق وتق میومد ک میگفتم ازوسیله هاست عادیه به مرور زمان ازاراذیتاشون زیاد شد اول اسممونو صدا میزدن دوم توخواب دست میکشیدن روموهامون پتوهامونو برمیداشتن رومون حتی ی بار مامانم گف یکیو دیدم  آوا بوده اما من مسافرت بودم واینو میدونسته مامانم وای فکرکنم یک ماهم نموندیم اونجا بعد ک تحقیق کردیم فهمیدیم خیلللللی سالای گذشته اونجا قبرستون یهودیا بودع🤕🤕

(خوشبختیم وقتی تکمیل شد ک تواومدی توزندگیم بهترین همسردنیا) 💕💋عاشقتونم همسرم پسرم خونوادام برای سلامتیشون ی صلوات میدید عزیزان🙏
از قدیم‌میگفتن نباید بچه تازه ب دنیا اومده رو زد من از مادرشوهرم پرسیدم گفت اومده بودن ببرنش

اخه بجه تازه اومده رو کی دلش میادبزنه

من خیلی وقته مردم.فقط زوری نفس میکشم
من نه سالم بود خدا رحنت کنه شوهر عمه داشتم دعا نویس بود فقط سواد قرآنی داشت میگفت یه بار تو باع بودم ...

بگو بگو بگووووو.انتخاب شده بوده

من خیلی وقته مردم.فقط زوری نفس میکشم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز