دیوونه شدم از دست این خانواده همشون آزارم میدن مامانم مدام چرتو پرت میگه ک خانواده شوهرت برات طلا نخریدن برای عروس دیگشو میخرن واست کاری نمیکنن مفتی بردنت این چیزا بخدا دیگ بریدم از دستش چیکار کنم راحت شم؟امروزم گف ایشالا فلانی شوهرم بمیره این مادره اخه آرزوی بدبختی منو میکنه من راضی نیستم از رفتار اونا ولی خودم حواسم هس یجوری مدیریتش میکنم چرا اون دخالت میکنه اخه خودم یه غلطی میکنم کنار میام ولی حرفای این یکی خستم کرده