منم یاد یه اتفاقی افتادم شبیه این تقریبا
سالها پیش یه شب قهر کردم با مامانم اینا و رفتم توی حیاط خوابیدم روی یه تخت خواب فلزی توی حیاط
بعدش خواب بدی دیدم خواب دیدم یه جن داره تخت رو تکون میده و بهم می خنده.منم طبق معمول اینجور خوابها صدام در نمی اومد.عاقبت بیدار شدم و دیدم که تخت واقعا به شدت داره تکون می خوره و هیچ کسم اونجا نیست.فرار کردم رفتم داخل خونه.
بعدا اینجوری استدلال کردم که چون خودم داشتم از ترس توی خواب می لرزیدم تخت هم تکون خورده