مثل مامان بزرگ بابا بزرگامون،بخصوص مادریمو،بابابزرگم ۷۰ وخوردی سالشه خداحفظشون کنه با این سن اگ مادر بزرگم بخواد جایی بره بدش میاد ،ونمیذاره بره بیرون میگه پیشم بمون خونه سوت وکور میشه بری ،واسم مادر بزرگم فاطمه اس ،بهش میگه گل خانم ،گلی اصلا چیزی جز گل صداش نمیزنه،من خیلب دلم میخواد تا اخر عمرم کنار شوهرم اینجوری باشم
بدون اینکه اون از من بدی ببینه ومن از اون
بنظرتون چکار باید کنیم مث قدبم ازدواجا دوام داشته باشه
مشکل گشا خوندن تاثیر داره ،چ رفتار چ کارا انجام بدیم ،من وشوهرم زود جوشیم هردو
ما ولی بلد نیستیم
عنرعنر؟
از مامان بزرگت بپرس بیا تعریف کن
زندگی قدیم با الان مقایسه میکنید
عنر بخدا فک کردم میگی مثل عنتر😂😂
منو شوهرمم زود عصبی میشیم و دعوا میکنیم باهم البته جدیدا بهترین.ولی بعد پنج سال فهمیدم جتی یک لحظه بدون هم نمی تونیم باشیم
ما هم مثل شما
تمرین صبر و مدارا کنید
قدیم گوشی نبود تا صبح بشینن چت کنن اخرش بگن تو دیوار بودم
اون قدیم بود
قدیمی ها یه خاصیت داشتن مرد و زن با هم تو مشکلات صبر میکردن
حالا نه همیشه یه طرف فک میکنه طرف دیگه وظیفشه
اونا خیلی کوتاه میومدن دو طرف مامان بزرگ بابابزرگا.ولی ماها نمیتونیم تا یکم به حرفامون توجه نشه حرف از حقوق برابر و حق و حقوق و بیشتر مواقع طلاق میزنیم.
ولی اونا زندگیشون براشون مهم بود انگار یه جور دیگه عاشق بودن. عاشق هم بودن نه مادیات. از خود گذشتگی داشتن.
نمیخواد ما کاری کنیم.دولت باید دست ب کار شه😡
زن و مردای اون موقعه توقع کمتر داشتن بخصوص زنا اگه شوهر با زنه دبگه بود کاریش نداشتن حتی به روش نمی اوردن میگف من زنشم نه اون و مردا برا همین زناشونو ول نکردن و باز برگشتن
