2733
2734
عنوان

خزعبلات بی ربط نمیدونم شماره چند

106 بازدید | 2 پست

گاهی ب خودم ک نگاه میکنم میبینم وجودم پر از تناقض و سرگیجه اس...

بخشی از من تمایل شدیدی ب دویدن،تبدیل شدن ب زن ایده آلِ ذهنم، استقلال از عالم و آدم، بینهایت بزرگ بودن،بریدن تمام زنجیرهای کلیشه ای و حتی یک لحظه آسوده نبودن داره 

نیمه دیگه وجودم کشش شدیدی ب انفعال و وابستگی داره..منو دلتنگ کودکیم میکنه، روزایِ ندونستن و آسوده بودن..روزای نوازشای مادر و نازِ من..غرق در بی دغدغه بودن.

دوس دارم مچاله شم و چشمامو ببندم و ب آسودگی جنین برسم..نه..قبل تر از اون...دلم آسودگی ب عظمتِ عدم میخواد..

وقتایی ک از درد دندونام ب هم میخورن و ب مُسکن پناه میبرم و معده خشمگینم با انفجار، تمام تلاش من برای کاهش درد رو خفه میکنه و تمام محتویاتشو پس میزنه ک یادم بیفته قرار نیس تخفیفی توی حکم من داده بشه..من محکومم ذره ذره این دردا رو لمس کنم..باید ازدرد  بلرزم و  مچاله بشم و هزار بار از خودم بپرسم چرا ...چرا باید دنیا و انسان و دردی خلق میشد..!

من آذرخشم...

ما را به کار جهان هرگز التفات نبود....! :-)

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز