یه هفتست آشنا شدیم !! خیلی خودشو صمیمی میدونه!! ازم گله داره ک چرا از لحاظ احساسی با من مچ نیستی!! میگه همه اخلاقات عالیه ولی اینکه باهام صمیمی نیستی نه !!
یکم منطق و درکش بنظرم پایینه!!
گفتم ماهنوز یک هفتست آشنا شدیم میگه خب شده باشیم اگه منو دوسداری باید صمیمی باشیم!!
از بس این دخترا تو کافه جلف بازی در میارن با پسره این جو گیر شده 😐
و اینکه میگه من خیلی تورو دوسدارم هر کاری باشه برات انجام میدم !! اونشب الکی گفتم میترسم گف خونتون ک نمیشه میخوای بیام دنبالت ببرم یکم دور بزنیم تا حالت خوب بشه !!! ک بهش گفتم شوخی کردم !!
حالا از دیروز معدم خیلی بهم ریخته داغوووون بهش گفتم ..( البته فقط خواستم امتحانش کنم وگرن من مونده اون نیستم )
گف خوبی گفتم ن معدم خیلی اذیتم میکنه .. هیچی نگفت!!!! انقد ک از مرام و معرفتش تعریف میکنه گفتم الانه ک بگه حاضر شو بریم دکتر !!
ولی نگف 😐 خودم رفتم دکتر ..
حالا وقتی میگم کاش شکل حرفات باشی ناراحت میشه!! میگه منو با بقیه مقایسه نکن !!
نگید یه هفتست زوده !! چون خودش توقع داره الان من صمیمی صمیمی باشم !! پس خودشم مث یه مرد باشه دیگه .. تو ناراحتیام دوستام مشخص میشن تو خوشیا ک فتو فراوونن !!!
فازش چیه اخه 😞😞😞