عزیزم باید بهش یاد بدی کار کنه ، با دعوا نمیشه
شوهر من اصلا یه لیوان جابجا نمیکرد وقتی هم مثلاً مهمون داشتیم بهش کار میدادم مامانش سریع میگفت واااا به بچه م چکار داری و همش اخم میکرد
منم یه بار خودمو میزدم به مریضی یه بار با قربون صدقه و ... هربار به یه بهونه ازش کمک میخواستم
مثلاً میگفتم عشقم میشه لباسا رو پهن کنی من خسته ام
یا میگفتم کاش یه فرشته از آسمون بیاد کمکم کنه
اونم یواش یواش یاد گرفت ، الان دستشویی رو میشوره ، آشغال ظرف ها رو خالی میکنه وقتی هم مریض میشم سوپ درست میکنه