۶ساله بودم رفتم تو کوچه با چوب میکردم تو جوی و بازی بازی یه نیسان دنده عقب اومد یواش خورد به سرم کمی درد گرفت فکر کردم چیزی نیست یهو درازکش شدم و عالم برزخ!
دو تا ادم گردن فنری منو سر و ته کرده بودند تو لوله
میگفتند به حرف مادرت گوش نمیکردی چرا؟
در حالیکه مادر بسیار بددهان و ...
ولی انگار باید لال بود! بعدش التماس که برگردم به مادرم محبت که گفتند نمیشه و نمیشه ولی برگشتم
دو تا اقاهه سوار نیسان هم گفتند چی شد مردی؟
پاشو گمشو پدر س...پول دیه نداریم !
خدا ازشون نگذره