من خیییبلی از ازدواجم پشیمونم تا حدیک هر روز ب طلاق فک میکنم ولی خوب شرویط طلاق ندارم ن خونوهدم حمایتم میکنن نه خودم ادم محکمی هستم و هزارتا حرف دیگ
من شوهدم همش بخاطر خونوادش دعوا داریم چرااااااا اینقد نفهمه چزاااا فک نمیکنه ک اون خاهری ک جونشو براش میده با من هزارتا حرف بدو بیراه میگه
بخدا خودمو بچه هشت ماهم اصلا رنگ ب چهره نداریم همش دعوا بحث
بزرگترین شرط ازدواجمونو زد زیرش
مال شماهم همینجورن باورکنید فشارم همش رو ۱۵ هست دیگ ب جایی رسیده ک لرزش پلک گرفتم رنجورو عصبی شدم حتی نمیتونم از بچم مراقبت کنم