2733
2734
عنوان

آن ابر که می‌بارد...

188 بازدید | 0 پست

آن ابر که به هر دلیل می بارد

دلتنگ بیابانی در انتظار باران است

ابر نادان چرا نمی داند؟!

اینجا سالهاست که خیابان است!


آن ابر که غمگین می بارد

در دل رازی نهفته دارد

همدرد من است من می دانم

که او با "عشق" دست به گریبان است


آن ابر که خسته می بارد

در زمین بذر غصه می کارد

پس هر گلی که در آن خاک بروید

خسته ، شبیه زمستان است


ابری که بی حوصله می بارد

تو را به یاد من می آرد

که گفته بودمت برای آنکه لنگ نان است

"عشق" حرفی بزرگتر از دهان است!


آن ابر که با درد می بارد

شاید دلش از کسی شکسته

یا دریایی به دلش نشسته

که در به آغوش کشیدنش ناتوان است


ابری با خشم آب به آسیایی می ریزد!

برای قتل عام گندم ها...

آسیا سال ها به نوبت بود، حالا

دیگر نوبت آسیابان است!


ابری که من دوستش دارم

مرا می بیند اما نمی بارد

ابر مغرور زیبایم که گاهی در دریا

هم رقص با 'ماهیان' است!


هر ابر هر کجا که ببارد

حرفی برای گفتن دارد

فریاد ابرها را بارها شنیدم

"باران" اشک های آسمان است...


اِرما📖♥    

  


ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز