دوستم بچه اش ۳ ساله بود که متوجه شد شوهرش با دوست دوستم رابطه داره.خیلی عصبانی شد و زودم از هم جدا شدن. بچه رو هفته ای یکبار میبینه. ولی میگه ثانیه به ثانیه میشمرم تا یک هفته برسه و بچه رو ببینم. دوستم تا جدا شد شوهرش از خدا خواسته با همون زنه ازدواج کرد. اونا خوش و خرم دارن زندگی میکنن ولی زندگی دوستم شد جهنم. الان اونم ازدواج کرده شوهر خیلیییییی خوبی هم داره . ولی بهممیگه ببین هیچی عشق اول نمیشه.اگه الان برگردم به اون زمان.بجای طلاق میومدم با رفتار درست کاری میکردم اون زن از زندگیم حذف بشه.من با رفتنم کار و برای اون زن راحت کردم و اونم براحتی من و پرت کرد از زندگی ای که ساخته بودم بیرون.