2737
2734

من ۲۷  سالمه همسرم ۳۱ زندگیمون خیلی سرد و یکنواخت پیش می‌ره همیشه من دیروقت می خوابم شوهرم هشت میره سر کار نه شب میاد حرف نمیزنه فقط میگه شامو بیار چایی بیار میوه بیار یک ساعتی تو گوشیش می‌چرخه و می‌خوابه 

افسرده و داغون شدم هیچ محبتی بهم نداریم چند ساله همش گریه میکنم میگم زود بیا میگه نمیشه میگم بریم بیرون میگه حوصله ندارم میگم جمعه سر کار نرو میگه چک دارم میگم باهام حرف بزن میگه من تو رفتارم مشکلی نمی بینم میاد خونه پسرم یکم صداش بلند شه هی سرش داد میزنه ساکت باش دارم فیلم میبینم خیلی هم خسیسه کلا دویست تومن ماهی بهم میده خودشم گاهی روزا خریدار رو می‌کنه بعد به دوغی سیب زمینی پیازی چیزی لازم میشه مجبورم از همون پول بگیرم بعد سرم غر میزنه چرا تموم کردی 

انتظار داره با دویست تومن کل هزینه های منو و پسرم تامین بشه 

بچم کلا یه دونه شلوار داره اونم تنگ شده و زانو هاش رنگش رفته دو هفته است بهش میگم یه شلوار لی بخریم واسش میگه نه نیازی نیست 

حالا با همه اینایی که تعریف کردم دیشب سرما خوردم و بدن درد داشتم تو سفره انداختن بهم کمک کرد بعد شام آب انار گرفت منم موقع گرفتن گفتم ممنون 

بعد که میخواست ظرفشو ببره گفت سه ساعت خودمو کشتم یه تشکر هم نکردی این حرفش خیلی ذهنمو مشغول کرد میگم شاید مشکل از منه که محبت نمیکنه چون من زیاد اهل قربون صدقه رفتن نیستم بعضی موقع ها یه قدردانی هوایی نمیکنم همش هم از بی سیاستیمه 

نسبت به خانواده خودمم همینجوریم 

هیچ دوست و فامیلی نزدیکم  ندارم اینقدر این چند سال رفتم پارک سرکوچه که حالم بهم میخوره وقتی تو اینستا فامیلا و آشناها و میبینم هر هفته حداقل دو سه شب بیرونم یا همش تو طبیعتن آتیش میگیرم 

در کل حال دلم خیلی بده میترسم این وسط پسرمم لطمه ببینه 


دیشب سرما خوردم و بدن درد داشتم تو سفره انداختن بهم کمک کرد بعد شام آب انار گرفت منم موقع گرفتن گفتم ممنون 

بعد که میخواست ظرفشو ببره گفت سه ساعت خودمو کشتم یه تشکر هم نکردی این حرفش خیلی ذهنمو مشغول کرد میگم شاید مشکل از منه که محبت نمیکنه چون من زیاد اهل قربون صدقه رفتن نیستم بعضی موقع ها یه قدردانی هوایی نمیکنم همش هم از بی سیاستیمه 

نسبت به خانواده خودمم همینجوریم 

هیچ دوست و فامیلی نزدیکم  ندارم اینقدر این چند سال رفتم پارک سرکوچه که حالم بهم میخوره وقتی تو اینستا فامیلا و آشناها و میبینم هر هفته حداقل دو سه شب بیرونم یا همش تو طبیعتن آتیش میگیرم 

در کل حال دلم خیلی بده میترسم این وسط پسرمم لطمه ببینه 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

وقتی خودت محبت نمیکنی نباید ازش انتظار داشتع باشی که

به خودم آمدم انگار تویی در من بود...این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود (:                                    میشه دعا کنی زودتر به عشقم برسم و ازدواج کنیم؟!  مرسی گلی
2731

اخی عزیزم

یکم تغییرات بده تو زندگیت

وقتی شوهرت میاد خونه غذاهای مورد علاقه ش رو بپز. برو به استقبالش دم در. به جای کلمه باشه بگو چشم. بگو چیزی دوست نداری برای فردا واست درست کنم؟ 

همجین چیزا 

ماه پشت ابر نمیمونه ولی غصه پشت خنده چرا:)
2738

عزیزم منم شبیه توهستم ولی همسرم اصلا خسسیس نیست وداره برای ماشین پول جمع میکنه منم وپسرم ازصبح خونه ایم گاهی میریم یه دور بیرون میزنیم یاخانه فامیل شب نشینی منم الان چاق شدم پسرم دارم کوچیک نمیتونم پیاده روی کنم الانم ازغصه خوابم نبرد غذام زیاد نیست ولی تحرکم صفر 😓

خودت هم گفتی هم جواب خودتو دادی .اگه خسیس بود اون انارم برات نمیخرید مگه وظیفه اش بود گفتی ممنون باید خیلی ازش تشکر میکردی از کلمات تاثیر گذار استفاده میکردی اگه خسیس زود الان شما در نی نی سایت چرخ نمیزدی گرانی کمر همه مردهارو خم کرده .شما رو خودت کار کن ببین شوشو چه طور دیگه حوصله نداره 

برای رسیدن دخترم به آرزوهاش🌹. برای رسیدن من به آرامش🌹 برامون ازته قلبت ♥️یه صلوات هدیه ام کن که خیلی گرفتاریم😔🙏
نه دوست بودیم شش ماه قبلش سه سال پیگیرم بود ولی من قصد دوستی با هیچ پسریو نداشتم اینقدر زنگ زد و پیغ ...

بهش محبت کن 

سعی کن باهاش زیاد حرف بزنی 

مثلا فلان کس اینجوری شد 

تلویزیون بزن به کانال دیکه 

یا مثلا کلا همه جا خرید باهم برید 

تا اون ببینه قیمتها رو 

کلا اومد خونه سر گرمش کنه تا خواب 

شوهرت احتمالا زندگی بقیه رو که میبینه به زندگی خودش احساس تنفر دست میده 

غیر از داداشاش با کسی رفت و آمد نداریم اوناهم اصلا رابطشون تعریفی نیست 

آهان راستی یه چیزی یادم اومد جاریامو میزنه تو سرم میگه اونا اصلا نت نمیخرن و تو اینستا نیستن تو همش تو اینستا بی یا میگه داداشاشای من بدون اجازه زنشون مهمون دعوت میکنم اونوقت من باید از تو اجازه بگیرم 

جاریامو اصلا اهل محبت تو جمع نیستن که بگی شوهرم دیده و حسرت خورده 


2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز