مادر بزرگخودم عاشق یکی بوده بعد بابا بزرگ خودم میاد خدستگاریش همه تعریفشو میکردن اینم زنش میشه
چهل سال بعدم وقتی مامان بزرگمو میبینه عشق سابقش میگه خیلیی بی معرفتی چند وقت بعدشم میمیره البته بیماری داشته میمیره
ولی مامان بزرگم پشیمون نیس چون آقا جونم خیلی ماهه
شمام بگید هر خاطره ای که براتون گفتن