ما زمین خریدیم پیششون تعریف کردیم سری با وام و قرض و بزور اومدن اندازه زمین ما تو کوچه ای ک ما خریدیم فورا خریدن
حالا خونه پیش خرید قراره بکنیم و اوناهم فهمیدن دارن خودشون ب آب و آتیش میزنن اونا هم پیش خرید کنن
خسته شدم ب شوهرم میگم چرا میگی نگوووو گوش نمیده دهن لقه همه چی رو زود لو میده دارم دیوونه میشم
از مادرشوهرمم پرسیدم ج نمیده قایم میکنه میگم داداش نان هم میخوان بگیرن قایم میکنه نمیگه
اعصابمو داغون میکنن با حسودیشون