11 سالشه خون آدمو میکنه تو شیشه اندازه س تا زن میمونه ولی چون اسم بچه رفته روش نباید چیزی بهش گف امروزم با مادر شوهرم بحث کرد سر درس خوندن منم گفتم خو برو درستو بخون دیگه امتحان داری مادر شوهرم زدتش اونم برگش منو زد البته آروم هاا بد نه منم گفتم دس رو من بلند نکن دستو پاتو جم کن ب پدر شوهرم بر خورد ی بچه رو راه نمیدی و فلان بذا من بمیرم بد دستشو صبم کن و اینا منم گفتم نگفتم دستتو قلم میکنم گفتم دستو پاتو جم کن وگرنه جم میکنم بد دیدم خواهر شوهرمم رفته تو داره ب ننه بابام فوش میده میگه بیشعور دختر خر و این حرفا برگشتم گفتم داره بهم فوش میده میگن نه منم گفتم آره فوش میده مادر شوهرمم عین اینکه قاتل باباشو ببینه داش نگام میکرد تو نباید با بچه سر ب سر بذاری منم گفتم نه میام از این ب بد ن حتی میبینمش نادیدش میگیرم نمیام شمام منو نبینی اومدم بالا خودمم مثلا حاملم اومد زد کمرم.
ببخش زیادی حرف زدم آخه دلم پر بود