دیشب یکم بارون اومد منم تیپ زده بودم رفته بودم بیرون،البته پوششم همیشه پوشیدس اینم بگم،شیش تا پله جلوم بود،یه گروه دختر پسر خیلی خوشتیپم اونجا وایساد بودن پام لیز خور از پله تا آخر با کمر یکی یکی اومدم پایین پخش زمین شدم انقدر حالم بد بود که پا نشدم به آسمون نگاه میکردم،کیفمم پرت شد اونور انقدر اینا خندیدن مردم از خجالت،یکی از پسراشون اشک از چشش میومد از خنده،خیلی بد بود هنوزم یادم میوفته حالم بد میشه،آخرش مامانم اومد بلندم کرد😑