خواهرم چند سالی هست که یه پسری رو میشناسه مغازه داره پسره همون اولین بار که دیدیش از خواهرم خوشش اومد اما خواهرم اصلا توجه هم نکرد پسره سمت خواهرم میومد همیشه اما خواهرم با کسی بود خیانت نمیکرد تا دو تا خواهر از مشتریا پسره اومدن به ما نزدیک شدن با این که مطمعن بودیم از ما بدشون میاد معلوم بود میخواستن امار بگیرن تا فهمیدیم یکیشون عاشق همین پسره هست گذشت ما یک سال با هم صمیمی شدیم توی این مدت تا تونستن از زبون ما دروغ بد گفتن به پسره کلی شر درست کردن اما در نهایت ضایع میشدن همین باعث شد که پسره و خواهرم به هم نزدیک شن و احساس به وجود بیاد اما با دروغ و نقشه و هزار تا کار هر روز دعوا بینشون راه مینداختن دختره میگه من با پسره هستم اما پسره قسم میخوره که نیست این شد ما رابطمون باهم قطع کردیم کلا دوستی ما با این دخترا تموم شد اما هنوز خیلیا میان پیاما اینا رو. نشون ما میدن که پشت ما حرف زدن هنوز دعوا راه میندازن نقشه های مسخرهههه واقعا خسته شدیم به نظرتون چیکار کنم با اینا؟ واقعا نمیدونم چیکار کنم که دیگه ول کن ما شن خسته شدیم دیگه