من مجردم
اما مامانم ميگه بچه كه بودم بابام يدونه گاو پلاستيكي واسم خريده بود، بعد من اينُ با خودم بردم حمام و گذاشتمش روي بخاري تا خشك بشه😹
يهو مامانم ازم ميپرسه پس گاوت كو؟
منم ميگم گذاشتم روي بخاري تا خشك بشه.
مامانم با سرعت نور رفته كه اون گاوُ نجات بده اما خيلي دير شده بود😹😹😹
منم همينطوري هاج و واج داشتم با بغض نگاه مي كردم😹