بابام خیلی خیلی خیلیییییییییی تو کارای خونه به مامانم کمک می کنه بعد توقع مامانم هم ازش بالاست از دیشب بابامو قرنطینه کردیم وقتایی هم که از اتاق میاد بیرون ماسک می زنیم من صبح ساعت شیش که بیدار شدم همشون خواب بودن بعد درسامو یه دوره کردم و از هشت تا دوازده و چهل و پنج کلاس انلاین داشتم(دوازدهمم) بعد اتاقمو جارو زدم و میزتوالتو گردگیری کردم و چون کثیف شده بودم یه دوشم گرفتم ظهر یه ساعتی فکر کنم با خواهرم (کلاس سومه)تو اتاقمون بگو بخند داشتیم بعد یه حدود نیم ساعت خوابیدم خواهرم اومد بیدارم کرد گفت که بابام میگه خودش گذاشته اب جوش اومده حالا من برم دم کنم(مامانمم خواب بود) بعد من دم کردم و اومدم یه مقدار درس خوندم بعد میوه چیدم و با مامانم و خواهرم خوردیم مامانم واسه بابام برد بعد مامانم میزو جمع کرد خواهرم ظرفا رو شست منم گوشت خورشت شبمونو تفت دادم بعد شامم نشستم درس خوندم همین چند دقیقه پیش رفتم تو هال مامانم اومده میگه خیلی کم کمک می کنی
بعد من موندم چی بگم از دیشبم چند مرتبه گفتم واسه غذا کمک می کنم و خریدای خونه رو هم خودم انجام میدم